باید اعتراف کنم خیلی از این او کیست ها را فقط به این دلیل می نویسم که دویست سال بعد یک نفر شاید یکی برای خودم نوشت. هر بار که یک اثر بانمکی می بینم و بجز همان اثر چیز دیگری از نویسنده آن نمی یابم غصه ام می شود که یعنی چی؟ یعنی آیا فرق نمیکرد اگر به جای اسم او هر اسم دیگری روی آن اثر بود؟ وقتی چیزی از او نمیدانیم خوب چه فرقی می کند ضیاءالدین جزایری باشد یا امیر اصغری. خوشبختانه امیر اصغری را می توان کمی شناخت. حداقل تاریخ تولد او معلوم است (دوازده مهرماه هزار و سیصد و چهل و شش.) اما از ضیاءالدین جزایری هیچ نیست. جستجو که می کنی آنچه از او می یابی کتاب «حساب مصور» است که در دهه سی منتشر شده است و یک کتاب ریاضی برای دبیرستان و چند مقاله ریاضی مقدماتی در مجله آموزش و پرورش. ولی خود او که بود؟ راستش چیزی که من را به یافتن پاسخ این سوال علاقه مند کرد، کتاب با نمک حساب مصور است که از زمان خودش بسیار جلوتر بوده است
حساب مصور
مقدمه کتاب با بیت زیر شروع می شود
چونکه با کودک سر و کارت فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد
این بیت به درستی تفاوت «حساب مصور» (۱/۱۱/۱۳۳۴ ؛ 22/01/195 ؛اعداد سمت چپ ، روز هستند) را با کتاب های حساب که تا قبل از آن منتشر میشده است به تصویر می کشد. بیشتر کتاب های حساب، بیشتر از اینکه کتاب درسی باشند رساله ای بودند در حساب. مثلا با «تعریف عدد» شروع می شدند و اینکه اعداد را چگونه نمایش می دهیم و غیره و غیره. کتاب جزایری آغاز یک پایان بود بر این سنت بزرگسالانه
کتاب «حساب مصور» با مقدمه مولف شروع می شود که در آن می نویسد که با مشاهده نوآموزان به این نتیجه رسیده است که آنها به مطالب موزون و مصور بیشتر توجه نشان می دهند و بر همین اساس است که او کتاب را نوشته است. حتی صرف نظر از محتوای کتاب، اینکه مولف سعی می کند آنرا با توجه به مشاهده هایش از نحوه یادگیری نوآموزان بنویسد، به جای اینکه صرفا یک کتاب حساب بنویسد، از زمان خودش جلوتر است. اگر چه در تاریخ نوشته شدن این کتاب در ایران، غرب به مدت حدود نیم قرن بود که کتاب های حساب با شکل ها و متن های مناسب بچه ها را آزمایش می کرد ولی در ایران خبری از این کارها نبود تا سال ۱۳۳۷ که کتاب تقی فاطمی و محسن هنر بخش به همان روش «اغلب ممالک مترقی» منتشر می شود
اگر چه در یک مورد خیلی با نمک ضیاءالدین جزایری فرزند زمان خودش بود و آن «خشونت» بعضی از اشعار کتاب است که امروزه امکان ندارد در کتاب های درسی برای نوآموزان مورد استفاده قرار بگیرد
این «خشونت» را حتی من هم در زمان بچگی تجربه کردم و راستش آن موقع ها بخشی از جریان طبیعی زندگی بود. این به کنار، اگر چه کتاب حساب مصور گل سر سبد کارهای ضیاءالدین جزایری است، کارهای دیگر او هم بسیار نو آورانه محسوب می شده اند در زمان خودش
جبرورزی جزایری در حساب
ضیاءالدین جزایری در فاصله سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۸چندین مقاله کوتاه در مجله «آموزش و پرورش» منتشر می کند. اکثر مقاله ها تم مشترکی دارند: استفاده از هندسه (ترسیم) در حل مساله های حساب. در اولین شماره از این سری مقاله ها با عنوان روش جدید در حل مسایل فکری حساب (آذر و دی ۱۳۲۰) او راه حلی هندسی برای مساله زیر ارایه می دهد
مجموع و تفاضل دو عدد در دست است آن دو عدد را بیابید
راه حل ارایه شده به کنار، توضیحی که او برای آن می نویسد، شگفت انگیز است
نگارنده پس از کنجکاوی و بررسیهای زیاد روش و اسلوبی را بدست آورده که می توان آنرا ترکیبی از حساب و جبر و هندسه دانست
شگفت انگیز بودن این ماجرا احتمالا در سادگی مساله پنهان است. توجه کنید که او آگاهانه حساب را در دل حساب از محاسبه جدا می کند و نگاه جبری را بدون استفاده از نمادها و با استفاده از شکل ها در آن وارد می کند. راستش این چیزی است که من وقتی جوانتر بودم فکر می کردم خودم کشف کرده ام و البته چیزی است که در کتاب های درسی سال های اخیر به طور داغونی مورد توجه قرار گرفته است. در این ضیاءالدین جزایری حتی از همتا های غربی خودش هم جلوتر بوده چرا که این ایده ی جدا کردن حساب از محاسبه فقط حدود ده بیست سالی است که مورد توجه قرار گرفته است. اما در همان مقاله به چیز دیگری هم اشاره می کند که فکر کنم کفِ همه آنهایی که فکر می کنند بهَ بهَ چه جینگولک بازی هایی می کنند هم بِبُرد. او می نویسد که با استفاده از این روش و به کمک دانش آموزان توانسته است در دبیرستان خرد آزمایشگاهی به اسم آزمایشگاه ریاضی تشکیل دهد. فکرش را بکنید سال ۱۳۲۰ و آزمایشگاه ریاضی
رییس جزایری
ضیاءالدین جزایری در زمان انتشار «حساب مصور» رییس بازرسی وزارت فرهنگ بوده است
راستش به نظر می رسد که این ریاست برای اینکه کتاب او مورد توجه وزارت فرهنگ قرار بگیرد مورد استفاده قرار گرفته باشد. قبول دارم که این ممکن است شما را یاد اتفاقات سال های اخیر بیندازد که طرف درخواست وام خودش را خودش امضا می کند، ولی خداییش در این مورد ، کتاب همه جوره قابل دفاع است و شاید حتی اگر جزایری در زمان درست در جای درست نبود، کتاب او به خاطر «غیر سنتی بودن» مورد توجه قرار نمی گرفت. به هر حال از این دوره ریاست چیز زیادتری در دست نیست. ولی یک دوره ریاست دیگر هست که اطلاعات جالبی در مورد ضیاءالدین می دهد: ریاست دبیرستان امیر کبیر
خوشبختانه سالنامه سال ۱۳۳۰-۳۱ دبیرستان امیر کبیر موجود است (نمیدانم چرا این سنت سالنامه نویسی ور افتاد، واقعاً یکی از بهترین منابع تاریخی هستند.) بنابر مقدمه سالنامه، آن سال دومین سال تاسیس مدرسه است. مطابق معمول سالنامه مدارس، چندین صفحه از سالنامه به معرفی افراد شاغل در مدرسه اختصاص دارد و در این مورد یکی از این افراد قهرمان داستان ماست
البته با توجه به اینکه به نظر می رسد متن را ناظم مدرسه نوشته است، نباید از تعاریف تعجب کرد. ولی نویسنده خود از این نقد آگاه است و خواننده را دعوت می کند که برای شناختن جزایری مقاله ای که خطاب به اولیا نوشته است را بخواند. همین مقاله است که جنبه شگفت انگیز دیگری از تفکر مترقی او را نمایان می کند. در همین مقاله است که جزایری در مورد اهمیت و چرایی و چگونگی همکاری اولیا دانش آموزان و اولیا دبیرستان می نویسد. فکرش را بکنید سال ۱۳۳۰ است و او از ارتباط خانه و مدرسه می نویسد
خانوده جزایری
اما ضیاءالدین جزایری چه شد؟ چرا ناگهان نوشته های او در مجله آموزش و پرورش قطع شد؟ اینها را با جستجو در متون در دسترس نتوانستم بیابم. ولی با جستجوی آدم های در دسترس یافتم. اول اینکه تعداد جزایری ها اگر از اصغری ها بیشتر نباشد، کمتر هم نیست. شاید باور نکنید که حتی سالنامه جزایری دارند (این را اصغری ها ندارند) و البته گروه تلگرامی و غیره و غیره. به کمک پرسیدن از زنجیره ای از فامیل های جزایری بود که به علی جزایری، یکی از پسرهای ضیاءالدین رسیدم. علی لطف کرد و متن زیر را برایم نوشت
او علاوه بر مدارس تاپ در دانشکده افسری هم تدریس می کرد. معتقد بود بچه های ایرانی خیلی باهوش اند و اظهار می داشت از خداوند طلب کردم مرا یاری کند کتابی در خور فرزندان این مملکت تهیه کنم و همیشه کاغذ و قلم هنگام خواب در کنار خودش قرار می داد. یک روز وقتی از خواب برخاست بسیار خوشحال بود و اظهار داشت از طرف خداوند الهام شد اشعاری را که سنتی است و همه مادران برای فرزندان شان می خوانند استفاده کند و از آن الهام بگیرد. پدرم معتقد بودن بچه ها رنگ و ریتم و شعر را دوست دارند پس بایستی محتوای کتاب بر این اساس باشد
همچنین به خاطر علی است که اکنون می دانم ضیاءالدین جزایری پسر بزرگ آیت اله سید علی جزایری بود. می دانم که او چگونه و در چه زمانی فوت کرده است
در اثر ضربه ای که از میله قفل پنجره بر رگ پشت گردن ایشان وارد شد و سیستم اعصاب را مختل کرد پس از تحمل مریضی به مدت یک سال و سودمند نبودن معالجات، فوت ایشان به سال ۱۳۴۴ اتفاق افتاد
تقدیم
نوشته را تقدیم می کنم به ضیاءالدین جزایری و همه ی معلم های عاشق
تشکر
علیرضا جزایری، یکی از مدیران گروه تلگرامی جزایری ها که من را به محمد شهیری پور معرفی کرد
محمد شهیری پور، داماد برادر ضیاءالدین جزایری، که صدای گرمی دارد و قلب مهربانی و من را به علی جزایری معرفی کرد
علی جزایری، پسر ضیاءالدین، که به من اعتماد کرد و آنچه نیاز داشتم را در اختیارم قرار داد
You are a special person Amir. I happened to know you through your youtube project, which I think is great, and then by looking at your website I understand your true love for mathematics and more importantly, I think teaching. I wish people like you could find more opportunities to work in Iran and have an impact on the next generations of Iranian students.
What a lovely comment. I wish it too, though for me, working for Iran, does not need to be in Iran.
سلام ممنون از دکتر اصغری وهمراهان
وقتی کوچیک بودم پدرم کتاب حساب مصور رو برای من و برادرم تهیه کرده بودند. برادرم که هنوز مدرسه نمیرفت به گمونم پایه واساس علاقه به ریاضیاتش با همین کتاب پیریزی شد.
در دورانی که توی شهر کوچکی که ما زندگی میکردیم تقریبا کتاب کودک پیدا نمیشد.( نیمهی اول دههی پنجاه)
چقدر حس خوبی داد که این خاطره را به اشتراک گذاشتی. مطمین هستم روح جزایری هم شاد خواهد شد. ممنون بسیار
ممنونم از شما بابت نگارش سلسله مقالات بسیار جالب و دلگرمکننده. همین طور مصاحبههای بسیار پربار با بزرگان ریاضی مملکت
ممنون که مینویسید. یه طوری انگار زنده میکنید آدمها رو. خیلی ایده حساب مصور در دهه سی با نمک و عجیب بود. کاش از مقالههای مرتبط با استفاده از هندسه در حساب هم عکس میگذاشتید
آره اول می خواستم عکس بگذارم از آن مقاله ها و بعد دیدم خیلی هی این شاخه اون شاخه می شه. سر فرصت یکی سوا برای آن می نویسم
حساب را در دل حساب از محاسبه جدا می کند را متوجه نمی شوم. ممنون میشوم توضیح بدهید
به طور سنتی حساب یعنی محاسبه کردن. اینکه جمع کن و تفریق کن و نتیجه را بدست بیار. حالا فرض کن به جای محاسبه تمرکز رو بگذاری روی روابط بین اعداد مثل اگر داری دو تا عدد را جمع می کنی اینکه به یکی از آنها یه مقداری اضافه کنی و از اون یکی همان مقدار را کم کنی، حاصل جمع تغییر نمی کند. اینجا همچنان در دل حساب هستی ولی محاسبه نمی کنی و اینجوری می شه که حساب را در دل حساب از محاسبه جدا می کنی
این روزها با خوندن و شنیدن اسم ادم ها و معلم هایی که تو این سرزمین نفس کشیدن و کماکان میجنگن و سهم مهمی تو زندگی ما داشتن یاد شعر نیما میفتم، یاد بعضی نفرات روشنم میدارد… قوتم میبخشد… نام بعضی نفرات رزق روحم شده است. ممنون از شما به خاطر پروژه ی ادم ها و ریاضیات و معرفی انسان هایی که من یکی نمی شناختمشون
ممنون از تو که حس خوب ات را همیشه به اشتراک می گذاری