مریم اردلان اولین معلم ریاضی زن در ایران است. راستش فکر نمی کنم در هیچ کجای دنیا بشود با این قطعیت گفت اولین معلم رسمی در فلان موضوع که بوده. ولی خب، از اینجا که یکی از افتخارات ما این است که هیچ چی مون به هیچ جا شبیه نیست این هم یکی از موارد است که خب البته نه به خاطر باحالی و این چیزها ، بلکه به خاطر محدودیت های تاریخی برای زن ها در ایران است
دبیرستان های دخترانه
احتمالا صبح که پاشدین مقنعه پوشیده یا نپوشیده شال و کلاه کردین که برین مدرسه به این فکر کردین که خدا پدر و مادر رضا شاه را بیامرزه که بعد از ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ دوره کامل دبیرستان دختران (یا به قول آن وقت ها، «اناث») را راه انداخت. ۱۷ دی ماه، معروف به «کشف حجاب» است، روزی که چادرها از سرها برداشته شد. از آنجا که چادر معادل عقب افتادگی و برداشتن آن معادل جلو افتادگی فرض شده بود، دیگه همه چی باید موازی با این اتفاق تغییر می کرد. تا قبل از آن سال، تک و توک دبیرستان دخترانه که موجود بود فقط سه ساله دوره اول دبیرستان را داشتند. برای پسرها اینطوری بود که، شش سال دبستان، سه سال دوره اول دبیرستان، سه سال دوره دوم دبیرستان. برای دخترها اینطوری بود که، شش سال دبستان، سه سال دوره اول دبیرستان، بعد هیچی. هدف اون سه سال هم بیشتر این بود که مادران بهتری باشند، یا اگر ازدواج نکردند بتوانند خرج زندگی خود را در بیاورند. که البته با توجه به شرایط آن روز ایران، هر دو هدف واقعا عالی و معنی دار بود. ولی خب، مثلا اینکه این دختری که داره می ره مدرسه یهو بره مریم میرزاخانی بشه در دستور کار نبود. بعد از ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴، هی تک و توک مدارسی که برای اناث بود و سه ساله دوره دوم هم داشتند باز شد و ورود به دانشگاه به اهداف آموزش اناث هم اضافه شد. اگر چه در تمام مواردی که این مدارس نیاز به معلم ریاضی داشت از معلم مرد استفاده می شد؛ نه به این دلیل که فکر کنند معلم های ریاضی مرد معلم های بهتری هستند، بلکه به این دلیل که معلم ریاضی زن وجود نداشت (اتفاقا یکی از تلاش های انجام شده بعد از ۱۷ دی ماه، آموزش معلم زن بود چرا که معلمی یکی از کارهای خوب برای زن ها فرض می شد.) حالا سوال این است که چه جوری شد که مریم اردلان شد اولین معلم ریاضی زن. به هر حال، هی اینور اونور مدرسه باز شد، هم در تهران (یا به قول آنوقت ها، طهران) و هم در جاهای دیگر. ما هم که به زحمت به اسناد یکی دو تا از این مدارس بیشتر دسترسی نداریم، چه جوری می شه با قطعیت گفت که او اولین معلم ریاضی زن بوده است. جواب در تاریخ معلم شدن او است
تاریخ معلم شدن مریم اردلان
مریم اردلان در ۹ ژوئن ۱۹۱۱ میلادی که می شود ۱۸ خرداد ۱۲۹۰، در ۱۸ سالگی (او متولد تهران، سال ۱۲۷۱ بود) دوره کامل دبیرستان را به پایان رساند و به محض فارغ التحصیلی به خاطر استعداد خاصی که در ریاضیات از خودش نشان داده بود در همان مدرسه معلم ریاضی شد. چی؟ کدام مدرسه؟ مگه آن موقع هم دوره کامل دبیرستان برای دختران (یا به قول آن وقت ها، «نسوان») بود. تک و توک و نه برای همه ی دختران. یک دبیرستان بود که یک شعبه در ارومیه داشت و یک شعبه در تهران، به نام: مدرسه دخترانه آمریکایی تهران. شعبه تهران در ۱۲۵۳ و در زمان قاجار باز شده بود و با دبستان شروع و یواش یواش تا پایان دبیرستان جلو رفته بود. مدرسه توسط مبلغان مسیحی تاسیس شده بود و برای همین تا مدت ها فقط دختران خارجی را می پذیرفت و بعد ایرانی مسیحی را، بعد یواش یواش دختران زرتشتی و یهودی را، و بالاخره در سال ۱۲۷۵ دختران مسلمان را. ولی خب اینکه مدرسه دختران مسلمان را بپذیرد یک طرف، اینکه دختران مسلمان اجازه داشته باشند بروند مدرسه یک طرف. مریم اردلان یکی از انگشت شمار دخترانی بود که وارد آن مدرسه شد (در سال ۱۹۰۱ میلادی، ۱۲۸۰ شمسی) و یکی از تنها دو دختر ایرانی و مسلمانی بود که در ۱۸ خرداد ۱۲۹۰ از آن مدرسه فارغ التحصیل شد (آن دیگری، مهرتاج رخشان که خود داستانی شگفت انگیز دارد.) فکرش را بکنید، دختری که در سال ۱۲۹۰ دبیرستان را تمام می کند، حتما دختری است که قرار است کارهای مهمی بکند. و مریم اردلان چنین دختری بود
مریم اردلان، نماینده همه زنان ایران
مریم نه تنها اولین معلم ریاضی زن در ایران بود، بلکه می دانست که یک روز شاید یک نفر بخواهد درباره ی او بداند و برای همین زندگی نامه خود را در «سازمان زنان» به امانت گذاشت و خوشبختانه قبل از اینکه آن سازمان نیست و نابود گردد، فخری قویمی (خشایار وزیری) به آن دست می یابد و بخش هایی از آن را در کتاب کارنامه زنان مشهور ایران (۱۳۵۲؛ از انتشارات وزارت آموزش و پرورش) مورد استفاده قرار می دهد. همه ی تاریخ هایی که در بالا خواندید (اینکه مریم کی به دنیا آمد و کی مدرسه رفت و کی فارغ التحصیل شد) از این کتاب بود. همچنین باقی داستان (تا انتهای این بخش) برگرفته از همین منبع است. خلاصه داستان این است که مریم اردلان تا مدت ها نماینده ی همه ی دخترها و زنهای ایران بود به معنی واقعی کلمه. مثلا، وقتی در سال ۱۳۱۷ می خواستند اولین هنرستان دخترانه را تاسیس کنند و می گفتند باید مدیر خارجی استخدام کنیم و رضا شاه پرسید آیا بانویی ایرانی نیست که بتواند این کار را بکند گفتند چرا مریم اردلان هست و او شد رییس اولین هنرستان دختران ایران. ولی شاید بعد از سخنرانی فارغ التحصیلی اش با موضوع «آزادی نسوان» (فکرش را بکنید، سال ۱۲۹۰ است) هیجان انگیزترین حرکتش تاسیس دبستان دولتی «مستوره اردلان» برای دختران باشد
داستان از این قرار است که او سه چهار سال بعد از فارغ التحصیلی، با غلامعلی خان اردلان ازدواج می کند و قرار بوده است که برای یکی از ماموریت های آقا غلام، عازم ترکیه شوند. تازه به سنندج رسیده بودند که جنگ جهانی اول شروع می شود یا داغ می شود و او سنندج نشین می شود. حتما از مریم انتظار ندارید که خانه نشین هم بشود. خب البته می شود ولی اینطوری که خانه اش را تبدیل به مدرسه می کند برای سوادآموزی زنان سنندجی. تا اینکه در سال ۱۳۰۳ (حواس تون هست که جنگ جهانی اول در ۱۲۹۷ تمام شده بود) یه حاکم عاقلی در کردستان که متوجه اهمیت حضور مریم اردلان در سنندج می شود به او پیشنهاد می کند که بیا و یک مدرسه پسرانه خصوصی بزنیم و تو بشو رییس آن. مریم می گه نه، اگه می خوای من رییس بشم، یه مدرسه دولتی بزن برای دخترها، اینطوری من مطمین می شوم که وقتی من از سنندج هم رفتم، زحمت هام هدر نرفته. در سال ۱۳۰۵ مدرسه افتتاح می شه و اسمش چی می شه: «مستوره اردلان.» چرا؟ تو این مورد خداییش آقایان بی تقصیرند. آنها حتی پیشنهاد می کنند اسم مدرسه را بگذارند «مریم اردلان.» ولی خود مریم موافقت نمی کند و می گوید مستوره (که شاعره ای بوده است که صد سال پیش از آن تاریخ می زیسته) بچه ای نداشته است و شایسته است که این مدرسه را «مستوره اردلان» بنامیم تا نام او جاودانه بماند. (خداییش من اگر بودم اسم مدرسه را می گذاشتم «امیر اصغری»؛ البته نه به دلیل خودخواهی، بیشتر به دلیل اینکه هیچ اصغری معروفی قبل از من نزیسته است.) «جالب» اینکه امروز مدرسه مستوره اردلان داریم (فکر می کنم دبیرستان است و خیلی بعید می دانم در محل همان مدرسه ای باشد که مریم اردلان تاسیس کرد ولی مدرسه ای به نام مریم اردلان نداریم! تا زمانی که خود مریم در سنندج ماند، دو دوره دانش آموز فارغ التحصیل کرد (ششم ابتدایی.) بعد به دلیل تحصیل فرزاندانش به تهران آمد و در این مدرسه معلم شد و در آن مدرسه مدیر و رییس اولین هنرستان دختران و بازرس وزارت فرهنگ و غیره و غیره. تا اینکه سال ۱۳۳۳ همسرش فوت می کند و خودش دچار نارحتی قلبی می شود و دست از کار می کشد تا سال ۱۳۴۵ شمسی که میراث خود را برای ما باقی می گذارد
میراث مریم اردلان چیست
اینکه می توان با قطعیت گفت مریم اردلان اولین معلم ریاضی زن در ایران است بیشتر از اینکه در مورد مریم اردلان چیزی بگوید، در مورد تلاش تاریخی زنان ایران برای آزادی و پیشرفت می گوید. او در ۱۸ سالگی عنوان سخنرانی خود را «آزادی نسوان» می گذارد و در تمام عمر با آموزش نسوان در عمل به آنچه گفته پایبند می ماند. برای من میراث مریم اردلان همان چند صفحه ای است که در سازمان زنان به امانت گذاشت و روح خودش و آنچه انجام داد را در آن دمید. آن چند صفحه بعدا شد آن روسری های سفید میدان انقلاب و شد آن کمپین یک میلیون امضا که اتفاقا پروین اردلان، نوه او، یکی از اعضای اولیه آن بود. اگر او می دانست که الان بعد از بیشتر از صد و ده سال بعد از آن سخنرانی، دختران و زنان ایران، از جمله نوه او، پروین اردلان، همچنان به دنبال آزادی اند چه حالی پیدا می کرد. حدس می زنم از اینکه خون او در رگ های آنها جاری است خوشحال می شد، ولی احتمالا از اینکه اصولا این خون همچنان نیازمند رگی برای جاری شدن است غصه می خورد
چه قصه گونه است و لذتبخش