قصه های مجید، فصل دوم

این قسمت: وقتی مجید فکر می کند، مریم اندازه می گیرد

با مجید آشنا شدیم. این قسمت با مریم داستان آشنا می شویم. (فکر نکنم هوشنگ مرادی کرمانی به این فکر کرده بود). همین اول هم بگم که مریم خواهر مجید است که خدایی نکرده فکرهای بدی در ذهن بچه ی دوم دبستان ایجاد نشه

مریم کیست

این مریم است

 مریم دوم دبستان است. مریم نمی داند چقدر پول دارد. مریم نیاز به کمک معلم دارد که بداند چقدر پول دارد. (البته معلم هم به نظر نمی رسد در نهایت کمکی کرده باشد چرا که مریم در نهایت نمی فهمد که این دویست و سی و یک چی است، ریال است، تومان است، هویج است، چی است؟ از بحث منحرف نشیم). مریم حرکت هیچان انگیزی نمی زند. بیتشر اوقات مشغول اندازه گیری چیزی است. در این موارد هم معمولا نتیجه خاصی نمی گیرد و ما باید برای او فکر کنیم

شاید به همین دلیل است که تکالیف اش را مجید برایش انجام می دهد

مریم کجاست

اینها که سمیه بودند و زینب و ریحانه. پس مریم کی بود. مریم نماینده ی همه دخترهایی بود که بعدا می شن مریم میرزاخانی و خودشان را در این دخترهای کتاب نمی یابند

حالا چی

حالا اینکه این داستان مجید و مریم ادامه دارد و الان خیلی کنجکاوم بدانم هر کدام بزرگ تر که می شوند (در کتاب های ریاضی بعدی) چگونه شخصیتی خواهند بود و چگونه تفکری خواهند داشت. این یعنی اینکه آنچه نوشتم فقط مشاهده ی من است از کتاب دوم دبستان. خوشبختانه، مریم های کتاب های دیگر به نظر می رسد بهتر باشند (مثال هایی که زهره پندی برایم فرستاده اند، مثلا فاطمه ی کلاس پنجم و شهرزاد کلاس ششم، دخترهای مستقلی هستند که از آنچه یادگرفته اند در زندگی استفاده می کنند) و فکر می کنم مریم از همین راضی باشد. اما هیچکدام از آنها مجید نمی شوند. پس کنجکاوی ام را اینگونه اصلاح کنم: آیا در کتاب های دیگر، مریمی هست که برای خودش مجیدی باشد! لطفا اگر مثالی دارید برایم بنویسید. شرط اینکه یک نفر مجید باشد این است که از خودش دانشی را ابراز کند که به او داده نشده است. دو نکته را تاکید کنم

اول اینکه منظورم از این کنجاوی این نیست که از اضافه شدن مریمِ مجید اینها هم به کتاب استقبال کنم، چون جای خود مجیدِ مجید اینها هم در کتاب نیست

دوم اینکه، واقعا مثال هایی هست که مجیدی در مدرسه، دانشی را از خودش ابراز کرده است که به او داده نشده است و اتفاقا ما به چنین مجید هایی نیاز داریم. معروف ترین مثال، گاوسِ مجید اینهاست که وقتی در دبستان بود اعداد یک تا صد را یه جوری جمع کرد که روح معلم اش هم خبر نداشت. اما چنین مثال هایی، باور پذیر هستند. در مورد اینکه چه چیزی یک مجید را باورپذیر می کند و یکی را نه، در قصه های مجید ۳ خواهم نوشت   

3 Comments

  • ذهن من روی «را»ی بعد از «میز زیبایی» مونده. حرفی ندارم.

    Reply
  • سلام . اگر خیلی مشتاق هستید پاسخ سوالتان را پیدا کنید یک سری به کتاب حساب دیفرانسیل سابق بزنید . اونجا مشغول پیدا کردن حد توابع هستند و گاهی هم به کمک دنباله ها ثابت میکنند حد تابعی در نقطه ای یا در بینهایت وجود ندارد.

    Reply
    • دیگه سابق شده اند. از مجید و مریم جدید آدرس نداری

      Reply

Leave a Reply to مریم Cancel reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *