تقی هورفر کیست؟
در «ناصر هورفر کیست؟» نوشتم که نام مصاحب و مهران و هشترودی و مجتهدی و تقی هورفر در اولین مجله ریاضی ایران به چشم میخورد. همچنین نوشتم: « این افراد بعدا آنهایی شدند که می دانیم و می توانیم با کمی جستجو شخصیتی از آنها در ذهن خود بسازیم.» راستش وقتی این را نوشتم نمیدانستم «تقی هورفر» کیست! برای همین هم آن کمی جستجو برای خودم هم واجب بود. ولی خب، خیلی زود متوجه شدم که با کمی جستجو کار راه نمیافتد چون تقریبا از تقی هورفر هیچ چیزی که سریع بدست بیاید در اینترنت نیست. اجازه دهید با یک جستجوی سریع شروع کنیم
تا تقی هورفر را جستحو میکنیم اسم احمد بیرشک میآید و این جمله که
در ۲ خرداد ۱۳۲۷، احمد بیرشک و تنی چند از یارانش (احمد دیانی – احمد رضاقلی زاده – سید محمد قاضی نوری – علی متمدن – دکتر تقی هورفر – احمد انوری) با سرمایهای اندک (۳۵۰۰۰ تومان) نخستین مدرسه هدف (مخفف هنر، دانش و فرهنگ) را بنیان نهادند
کمی که بیشتر جستجو میکنید این میآید که دولت مبلغ ۳۰۰ دلار با ارز دولتی به او فروخته است برای خرید سمعک در ۱۳۳۳
راستش اگر ننوشته بودم که «این افراد بعدا آنهایی شدند که میدانیم» شاید همین جا دست از جستجو میکشیدم و به سراغ تحقیق در مورد آدمی میرفتم که «معروف»تر بود. خوشحالم که دست از جستجو نکشیدم . تقی هورفر بدون شک به اندازهی آدمهای دیگری که در بالا نام بردم معروف نیست ولی شایستهی احترام ماست. این نوشته تلاشی است برای ایجاد این احترام
تقی هورفر متولد ۱۲۸۶ است. تقی هورفر یکی از سه دانشجوی ریاضی اعزامی به خارج در ۱۳۱۱ است. دو دانشجوی دیگر محسن هشترودی و احمد مهراناند (هر دو متولد ۱۲۸۶.) هر سه نفر همان سال در رشتهی ریاضی از دانشسرای عالی (که در همان سالها ادغام شد در دانشگاه تهران) فارغالتحصیل شده بودند
تقی هورفر در سال ۱۳۱۹ دکترای خود را از دانشگاه علوم دانشگاه مونتپولیه گرفت. دکترای او به نظر میرسد ریاضیات کاربردی است (چیزی در مورد نظریهی پیچ و خم در راهسازی جدید.)
دست خطی از او در پایاننامه است برای تقدیم آن به دکتر مهران وزیر فرهنگ. تنها وزیر فرهنگ با نام مهران دکتر محمود مهران (اتفاقا برادر احمد مهران!) است که در سال ۱۳۳۴ وزیر فرهنگ شد. بنابراین به نظر میرسد این تقدیم نه در پایاننامهای که به دانشگاه تحویل داده شد، بلکه سالها بعد و در پایاننامهای که به کتابخانهی ملی داده شد انجام شده است
تقی هورفر استاد دانشگاه تهران شد و تا بازنشسته شدن (در سال ۱۳۴۷) درس هیات میداد ( برای گروه ریاضی) و درس ریاضی در شیمی که برای آن کتابی نوشت به اسم ریاضیات در شیمی (نوشته شده در ۱۳۲۴ و منتشر شده توسط انتشارات دانشگاه تهران در ۱۳۲۸.)
ریاضیات در شیمی
ادعای زیر را مینویسم که شاید کسی قلقلکاش بیاد که خلاف آنرا ثابت کند یا اینکه بعدا خودم کنجکاو شوم بیشتر پیگیری کنم
ریاضیات در شیمی اولین کتاب ریاضیات عمومی تالیفی در ایران برای سال اول دانشگاه است
در کتاب هیچ چیزی از شیمی پیدا نمیشود به جز همان کلمه ی شیمی در عنوان آن! حدس میزنم بدون آن دانشگاه تهران حاضر به چاپ کتاب نمیشده است. عکس زیر صفحهای از کتاب است که من دوست داشتم چون یادم نمیآید که اثبات گنگ بودن عدد نپر را در ریاضی عمومی دورهی لیسانس خودم دیده باشم
ریاضیات در شیمی در واقع سه کتاب است که بر خلاف میل نویسنده و به دلایل مالی در فاصلههای تقریبا ده ساله از هم منتشر شدهاند
کتاب اول. جبر عالی (تاریخ نشر ۱۳۲۸)
کتاب دوم: آنالیز ریاضی (تاریخ نشر ۱۳۳۷)
کتاب سوم: اصول نظریه هندسه نوین (تاریخ نشر ۱۳۴۷)
هیچکدام از کتاب به فرد نزدیکی تقدیم نشدهاند (همچنان که پایاننامه او نشده بود.) شاید این در کنار اینکه او هیچگاه ازدواج نکرد به وقایع بعدی تعبیر ناملایمتری دهند (حداقل از نگاه یک ناظر بیرونی.)
تقی هورفر کتاب سوم را با این توضیحات تمام میکند
تقی هورفر در همان سال ۱۳۴۷ (که کتاب سوم منتشر شد) بازنشسته شد که شاید به خاطر ضعف شنواییاش در آن سالها باشد که به نظر میرسد خیلی باعث ناراحتی خودش و البته خوشحالی بعضی از دانشجویان بازیگوشاش بود. شاید به دلیل «تقدیر و تشکر زحمات» که از او نشد و او به درستی خود را شایستهی آن میدید و خاطرههای نه چندان خوشایند تدریس سال آخر تدریس، با وجود عشقی که به ایران (جملهی فارسی پایاننامه فرانسه او را ببینید) و بچههای آن داشت، تا سال ۱۳۵۷ که فوت کرد ساکت بود. تصویر زیر مثالی از یکی از ناملایماتی است که میتواند آدمهای آکادمیک را به راحتی از پا بیاندازد
ناملایمات جدی تر اینکه با وجود درخواستهای مکرری که در مقدمه هر کتاب از همکاران خود داشت که کتاب را نقد کنند به نظر نمیرسد چنین نقدی را دریافت کرده است. غمانگیزتر اینکه به نظر نمیرسد بعد از او هم هیچ مولف کتاب ریاضی در ایران نقدی از همکاران خود دریافت کرده باشد!! ای کاش یاد بگیریم این اندک احترام را از همکاران خود دریغ نکنیم
برای این نوشته از گپ و گفتهایی که با دکتر رحیم زارع نهندی داشتم سود بردهام. رحیم ورودی مهر ۱۳۴۶ دانشکده ریاضی است و اگر چه با تقی هورفر درسی نداشته ولی دیده بود که او «قدی بلند و هیکلی درشت داشت» و از ضعف شنوایی او آگاه بود و از اینکه بعضی از دانشجویان از این ضعف سود میبردند (که این نشان میدهد این ضعف شنوایی نقل محافل دانشجویی بوده است که رحیم هم که آن زمان دانشجوی سال اول بوده و با تقی هورفر حتی درس هم نداشته آنرا شنیده است.)
برای این نوشته همچنین از کتاب «رهیافتی به تاریخ ریاضیات در ایران معاصر» (انتشارات فاطمی؛۱۳۹۶) گردآوری و نگارش فرید قاسملو بهره جسته ام. به خصوص تاریخ وفات تقی هورفر را فقط در این کتاب یافتم! این کتاب را مهدی ملکزاده از انتشارات فاطمی سخاوتمندانه در اختیار من قرار داد
داستان بعدی «احمد مهران» و سپس «محسن هشترودی» از پنجرهی مسیری که همدورهای های او رفته اند
سلام
دست شما درد نکند.من این توفیق را داشتم که سه سال راهنمایی را در دبیرستان هدف شماره ۳ واقع در کوچه جنب بیمارستان شفا یحیاییان درخیابان ژاله (مجاهدین اسلام فعلی) تحصیل کنم.در آنجا یک بار مرحوم بیرشک را که از سالن بزرگ امتحان ما بازدید می کرد،دیدم.سال ها بعد او را در سنین کهنسالی لااقل سه بار از نزدیک دیدم و دو بار از از آن دفعات هم با ایشان خم کلام شدم.این خاطرات را نوشتم تا بماند برای تاریخ.
چقدر خوب کردی نوشتی. و حتما به زودی اطلاعات بیشتری ازت خواهم گرفت
ممنون خیلی خوب میگید شبیه داستانه