قصه های مجید، فصل چهارم

این قسمت: مریمِ مجید اینها

در قصه های مجید ۲ ، ناراحتی خودم را از اینکه مریم حرکت مجید گونه ای نمی زند ابراز کردم. اکنون به اطلاع می رسانم که مریمِ مجید اینها، بالاخره استعداد مجید گونه ی خود را در کلاس هشتم بروز می دهد

مریم در کلاس هشتم

این مریم است

برای اینکه میزان محتمل بودن این مکالمه را بهتر درک کنیم، باید نگاهی به پیشینه ی آموزش مریم بیاندازیم. پس در یک فلش بک سری به کلاس هفتم می زنیم

اول اینکه آفرین به مریم، که آخرهای کلاس هشتم، این فعالیت از کلاس هفتم یادش هست.  علاوه بر این، در کلاس هفتم، مولفینِ مجید اینها، به این حرکت هوشمندانه که می شود از نقطه ی وسط برای یک تقریب اولیه استفاده کرد اشاره نمی کنند. اشکالی ندارد، چون جمشید کاشانی هم به خاطر خیلی چیزها، از جمله روش پیدا کردن جذر اعداد با هر دقتی، معروف است، متوجه این حرکت به نظر ساده نمی شود (با کمال خوشحالی اضافه کنم که کتاب مفتاح الحساب کاشانی بالاخره پارسال به فارسی منتشر شد؛ در همین کتاب است که او روش خودش را بیان می کند). این هم اشکالی ندارد، البته این هم که کاشانی متوجه این حرکت ساده نشد، اشکال نداره، چون تا پانصد سال بعد و ریاضی دانی به اسم برنارد بولزانو، کسی متوجه ی اون نشد. البته نیوتون هم یه روش داره که خیلی به این شبیه است

پس به قول بچه محل ها، دم مریمِ مجید اینها گرم. فقط یه نکته ای که در ادامه کار من رو گیج کرد این بود

راستش هر چی فکر می کنم نمی فهمم که اگه مریم اینها ماشین حساب داشتن، چرا از همون اول از اون برای پیدا کردن جذر استفاده نکردن!!!ا

حالا چی

یه پروژه کوچیک برای خواننده با توجه به نحوه ی تمام شدن داستان به شکل زیر

لطفا من را قانع کنید که انتخاب ۵/۸به جای ۵/۹با توجه به آموزش های گذشته ی دانش آموزان معنی دارد. توجه کنید من می دانم چرا، سوال این است که آن دانش آموز از کجا باید بداند. برای اینکار اگر یک فلوچارت از قمست هایی از کتاب های درسی که منجر به این انتخاب می شود را بفرستید، عالی خواهد بود. اگر چنین چیزی وجود داشته باشد من این سوال را پس خواهم گرفت که آدم چقدر باید اعتماد به نفس داشته باشد که با این آموزشی که داده انتظار داشته باشد یک نفر جواب  سوالی که در آخر کادر بالا پرسیده شده است را بدهد که «اگر این دانش آموزان بخواهند به کمک روش بالا مقدار جذر را تا دو رقم اعشار حساب کنند، چگونه باید این کار را انجام دهند؟»ا

5 Comments

  • از گفته هاشون چیزی که یادمه، مشکل شون با این قصه ها به نظرم دو نوع بود، یکی اینکه شاکی بودند که چه جوری یه چنین چیزی ممکنه به ذهن یه بچه همسن ما برسه. یکی دیگه اینکه به نظرشون خیلی بی معنی بود حرف هایی که شخصیت های قصه می زدند، معمولا در این مورد حتی از الفاظ نامحترمانه ای استفاده می کردند، محترمانه ترین لفظ شون علاف بود مثلا.
    و حتی یکی دو بار به این اشاره کردند که معمولا دخترهای کتاب خنگ تر از پسراش اند

    Reply
  • سلام.
    من خیلی خوشحالم که این نوشته ها رو نوشتید. در سه سال گذشته لازم داشتم به کتاب درسی پایبند بمونم و تک تک سوال هاش رو حل کنیم. برای همین یه کم دقیق تر از قبل با کتاب های هشتم و نهم مواجه شدم.
    اولین سال ، بیشتر پیش می اومد که از بچه ها بخوام یه قسمت هایی از کتاب رو بخونند و پیش برند. براشون آزاردهنده بود معمولا. یکی از مواردی که آزار می دیدند یا داستان های کتاب براشون خیلی بی معنی بود، همین قصه ها بود.

    کم کم با دیدن عکس العمل بچه ها به این قصه ها، به این نتیجه رسیدم که یه جوری سانسورشون کنم. یا طی قصه قراره بچه های کلاسم چیز مهمی یاد بگیرند، در اون صورت خودم یه برنامه ای برای یاد دادن محتواش می چینم، یا محتوای مهمی نداره که خب کنارش می ذارم

    Reply
    • ممنون از تو که می خونی شون و تجربه ات رو به اشتراک گذاشتی

      Reply
  • آدم حیرت میکنه که آیا حتی یه بازنگری ساده مولفان نکرده اند؟؟

    Reply
    • ببین اگه بررسی نکرده قضاوت کنی، اونوقت خیلی حرکت ات از حرکت اونهایی که داری قضاوت می کنی دور نیست. به همین دلیل، خواستم من رو قانع کنید. چون ممکن است واقعا اون فلوچارتی که گفتم قابل رسم باشه

      Reply

Leave a Reply to آمنه Cancel reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *