فاطمه هانی کیست؟

این اولین او کیستی است که در مورد آدمی می نویسم که او را دیده ام. بنابراین به جای تاریخ نگاری و جستجو در اینترنت و دنبال این منبع گشتن و آن منبع، می توانم خیلی راحت و مستقیم از تجربه زیسته ام بنویسم در مورد خانم هانی

اولین ملاقات

با وجود اینکه خانم هانی را بارها در خانه ریاضیات اصفهان دیدم، فکر می کنم اولین ملاقات ما باهم قبل از خانه ریاضیات اصفهان و در برنامه ای بود که به مناسبت ریاضیات کانگورو در تهران برگزار شده بود. من آن موقع کم و بیش نقش فعالی در کانگورو داشتم و یادم است که در آن برنامه، در مورد اهداف آن و چرایی اینکه نباید به آن به چشم یک مسابقه نگاه کرد و این چیزها حرف زدم. احتمالا چند نفر دیگری هم آنجا حرف زده باشند، ولی آنکه من به یادم می آورم خانم هانی است. کلا حضورش به گونه ای بود که نمی شد نادیده گرفت. وقتی در مورد نتایج کانگورو در اصفهان صحبت می کرد و سوال هایی که بچه ها نتوانسته بودند جواب بدهند مثل اینکه آتش روشن کرده بودن، نمی تونستی گوش نکنی. یادم است با اصرارش بر گروهی انجام دادن هر چیزی، حتی آب خوردن (این مثال را از خودم در آوردم که شدت ماجرا را نشان بدم) خیلی راحت نبودم. ولی راستش در صداقت آن اصرار نمی شد شک داشت و این صداقت در آنچه انجام می داد، نقطه مشترک همه کارهایی بود که من بعدها از ایشان دیدم

خانه ریاضیات اصفهان

به جز سفرهای هرازگاهی ام به خانه ریاضیات اصفهان، حدود یک سال به طور مداوم هر هفته می رفتم خانه (خانه ای ها به خانه ریاضیات اصفهان می گویند خانه و به خانه ی خودشان می گویند خونه.) خانم هانی، تقریبا همیشه آنجا بود و برای هر فعالیتی پایه. چون من همیشه سرم به کار خودم گرم است، نوشتن در مورد آنچه را که او در خانه انجام داده است را به خود خانه ای ها واگذار می کنم و در اینجا فقط از تجربه شخصی خودم با او می نویسم

اینکه همیشه در حضورش باید حواسم به تک تک کلمه هام بود چون کار به آموزش ریاضی که می رسید با کسی شوخی نداشت و اگه یه لحظه به خیال خودت می خواستی راحت از یه موضوع بگذری، سریع گیر می افتادی. اگر چه وقتی موضوع یه مکالمه ی معمولی بود، می شد بهشون تیکه انداخت و البته جواب آن تیکه را به طور داغون کننده ای دریافت کرد و بعدش کلی خندید

اینکه هیچوقت خودشون را در مرکز توجه قرار نمی دادند ولی همیشه به طور موثری حضور داشتند

اینکه مثل بسیاری از معلم هایی که من می شناسم عاشق تدریس بود. ولی معلم های زیادی را نمی شناسم که مثل خانم هانی عاشق یادگیری هم باشند. اگر بخوام راستش را بگم، «بچه » های خانه به کنار، خانم هانی، تنها آدم بزرگی بود که کنجکاوی کودکانه اش هم جنس «بچه» های خانه بود. برای من که باید زور بزنم کنجکاو باشم، دیدن آدمی که با چنین کنجکاوی طبیعی ای زندگی می کرد همیشه مایه لذت بود و احترام

جایزه هانی

به نظرم یکی از جالب ترین کارهای خانم هانی کارگاهایی بود که برای معلم ها برگزار می کردند. به همین دلیل و برای زنده نگه داشتن آنچه او دوست داشت و به درستی مهم می دانست، هر سال، رقابتی را تحت عنوان جایزه هانی برای طراحی کارگاه برای معلم ها روی موضوعات از پیش اعلام شده، و در دو مرحله برگزار خواهیم کرد. موضوع اولین دوره جایزه هانی، «کارگاه ارزش مکانی برای معلم های دوره شش ساله ابتدایی» است. از آنجا که من هنوز هم از خانم هانی می ترسم که اگر کاری را که به اسم ایشان انجام می دم غیر گروهی باشد، شرکت در رقابت به شکل گروهی خواهد بود و هر گروه می تواند از دو تا چهار عضو داشته باشد. گروه برنده و گروه هایی که مورد تقدیر قرار خواهند گرفت، در اول فرودین هر سال، و در روز تولد خانم هانی اعلام خواهند شد. همچنین به گروه برنده، علاوه بر جایزه نقدی، این امکان داده خواهد شد که کارگاه خود را در دو مرکز آموزشی که اعلام خواهد شد برگزار کند. به زودی جزییات بیشتر، تاریخ های مهم، نحوه شرکت، میزان جایزه و مراکز آموزشی مورد اشاره، در همینجا و شبکه های اجتماعی به اطلاع خواهد رسید

Subscribe
Notify of

3 Comments
Newest
Oldest Most Voted
Inline Feedbacks
View all comments
Fatemeh Ahmadpour
7 months ago

هنوز باورم نیست که از میانمان رفتند، یادشان مانا

پایه برگزاری کارگاه‌ هستم

بهناز ساویزی
11 months ago

روحشان شاد و راه شان پر رهرو. معلمی شریف و اصیل بودند

Zohreh Pandi
11 months ago

امیدوارم که یادشون همیشه زنده و گرامی باشه و ایده‌های خوبی که
با دقت و وسواس دنبال می‌کردن، به بهترین شکل دنبال بشه.

امیدوارم جایزه هانی یکی از اون راه‌هایی باشه که این اتفاق رو ممکن می‌کنه.
‌ممنون از ایده
مشتاق اجراش و لذت بردن از همه کارگاه‌هایی که در این مسیر طراحی می‌شه، هستم.