تقی فاطمی کیست؟

تقریبا همه او کیست های قبلی در مورد آدم های کمتر شناخته شده یا اصلا شناخته شده بودند و این اولین او کیستی است که در مورد آدمی نوشته می شود که تا اسم او را می زنی اینها می آید

پروفسور تقی فاطمی، پدر علوم ریاضی نوین ایران، و کلی از متن های دیگر که همه کم و بیش شبیه متن زیر هستند که «بنیاد ملی نخبگان» در طرحی به عنوان تکریم و الگوسازی تهیه کرده

ولی خب، تقی فاطمی همانقدر ناشناخته است که همه آدم های او کیست های قبل بودند

پروفسور کیست؟

در سیستم دانشگاهی ایران، شما اول استادیار می شوید و بعد دانشیار می شوید و بعد استاد تمام. وقتی استاد تمام شدید ممکن است به شما بگویند پروفسور و ممکن است نگویند. در آمریکا تقریبا به هر معلمی می گویند پروفسور. در انگلیس شبیه ایران است و با یک تفاوت کوچک که دانشگاه ها، آن را مثل یک کار آگهی می کنند و شما اگر شرایط لازم را داشته باشید می توانید برای آن اقدام کنید. این شرایط لازم البته خیلی شبیه ایران است و شما باید قبل از آن کلی کارهای مهم کرده باشید (تحقیق فراوان، تدریس خوب و درآمد زایی برای دانشگاه و غیره و غیره.) اما در فرانسه، جایی که تقی فاطمی درس خوانده است، موضوع کمی پیچیدگی فرانسوی دارد. قبل از بررسی اینکه در فرانسه به چه کسی پروفسور می گویند، نگاهی کنیم به معرفی تقی فاطمی در سالنامه دانشسرا عالی در سال تحصیلی ۱۳۱۹-۱۳۲۰

تقی فاطمی دارای درجه آگرژه در ریاضیات است. درجه آگرژه به نوعی دوره های فوق لیسانس پیوسته محسوب می شود، یک دوره پنج ساله که هدف آن تربیت معلم برای سال های آخر دبیرستان و بعضا سال های اول لیسانس است. به فارغ التحصیلان این دوره پروفسور گویند. بنابراین تقی فاطمی وقتی از فرانسه برگشت نه دکترا داشت و نه به معنی رایج در ایران کنونی پروفسور بود

تقی فاطمی چه کرد

تقی فاطمی به درستی از آنچه در فرانسه آموخته بود استفاده کرد و کلی کتاب درسی ریاضی نوشت. ولی در هیچکدام از اینها نه اولین بود و نه لزوما بهترین. همزمان با دوره کتاب نویسی او، ما احمد بیرشک را داشتیم و حسین هورفر را داشتیم و محسن هنربخش را داشتیم و ده ها آدم دیگر که کتاب درسی می نوشتند به همان زیادی که تقی فاطمی می نوشت. برای مثال، کتاب جبر و مقابله محمد وحید در سال ۱۳۰۰ منتشر شده بود تا زمانی که تقی فاطمی اولین کتاب خودش را بنویسد، به چاپ هشتم رسید بود. و اینکه از ۱۳۰۴ در وزارت فرهنگ چیزی وجود داشته است به اسم کمیسیون کتاب و هدف آن سر و سامان دادن به وضع کتاب های درسی ای بوده است که تا آن موقع نوشته شده بودند و قرار بود بعد از آن تاریخ نوشته شوند. پس لطفا اگر جایی خواندید که «نخستين کتب درس رياضی برای دانش‌آموزان توسط پروفسور محمدتقی فاطمی در سال ۱۳۱۸ تاليف و تدوين شد.» (برگرفته از خبرگزاری های در پیت) باور نکنید

به هر حال، فاطمی شاید به این خاطر که «فوق لیسانس آموزش ریاضی» بود ابتدا به استخدام دانشسرای عالی و سپس با توجه به اینکه دانشسرای عالی زیر مجموعه دانشگاه تهران شد، خود به خود به استخدام دانشگاه تهران در آمد. در مورد معلمی او به سختی می توان نظر داد چون متاسفانه کمتر در مورد آن بدون تعارف های جاری و با اشاره به تجربه های واقعی نوشته شده است. دوستی که در دانشگاه تهران با او کلاس داشت تعریف می کرد که کلاس های مکانیک استدلالی او اختیاری بود و چون خیلی سختگیر بود معمولا دانشجویان بسیار کمی آن درس را برمی داشتند. اگر چه همین دوستم می گفت که او بسیار وقت شناس بود و مودب. نمونه های شبیه این توصیف در یادنامه ای که دوستان و شاگردان او منتشر کرده اند نیز یافت می شود (به انتهای متن نگاه کنید.) شاید مهمترین نقش فاطمی در بودن او در دانشگاه تهران بوده باشد همچنان که ایرج افشار می نویسد (کلک، تازه ها و پاره های ایران شناسی، ۱۰؛ فروردین و اردیبهشت و خرداد ؛ ۱۳۷۵) اعتقاد او به علم و ترویج آن در جامعه

ما چه کردیم و چه نکردیم

یادم است وقتی که محمود حسابی  را رفیق گرمابه و گلستان اینیشتن کردند، بسیاری از فیزیکدانان و ریاضیدانان کلی واکنش به خرج دادند و سعی کردند یادآوری کنند که بهتر است که محمود حسابی را به خاطر آنچه بوده و خدماتی که کرده است شناخت و به او احترام گذاشت و نه به خاطر آنچه نبوده و نکرده است. در مورد تقی فاطمی، و شاید از بدشانسی او، این اتفاق نیافتاد و در نتیجه هی شاخ و برگ «الگوسازی» گسترش پیدا کرد و نام تقی فاطمی در کنار نام پیر دو فرما قرار گرفت و نتیجه شد آنچه برای مثال در الگوسازی پوشالی بنیاد ملی نخبگان میبینیم: تقی فاطمی همان شد که محمود حسابی شد، قهرمانی که ساخته شد ولی شناخته نشد

سخن آخر

من به تقی فاطمی احترام می گذارم. حتی اگر تنها چیزی که او تولید کرده بود کتاب اول دبستانی بود که در سال ۱۳۳۷ با محسن هنربخش نوشت و شامل تصویر زیر بود، الان کلی در تعریف از آن کتاب می نوشتم (همچنان که اینجا نوشته ام.)

اما او و در واقع همه ما شایسته این هستیم که همانگونه که بودیم و هستیم شناخته شویم نه آنگونه که نبوده و نیستیم. این وظیفه ما نسبت به آدم هایی است که به آنها احترام می گذاریم. مثلا وقتی از روش تدریس فاطمی یاد می کنیم بگوییم چه جنبه هایی از آن قابل یاد کردن است. یا وقتی می نویسیم تاثیر گذار بود، بگوییم که تاثیرات او چه بوده است. مثلا خوب است کتاب مکانیک استدلالی او را نگاه کنیم و بررسی کنیم که کیفیت کتاب چگونه است و اهمیت آن در زمان نگارش آن چه بوده. علاوه بر این می توانیم در مورد اتفاقاتی که فکر می کردیم باید می افتاده و نیفتاده کنجکاوی کنیم . مثلا، سوالی که خیلی مایلم جواب آنرا بدانم اینکه چرا او ناگهان از نوشتن دست کشید. بنابراین خواهش می کنم این متن را به عنوان دعوتی تلقی کنید برای اینکه تقی فاطمی را بشناسید و نه به عنوان متنی برای بی اهمیت کردن نقش او در آموزش ریاضی ایران

می دانم یک مصاحبه از تقی فاطمی وجود دارد که در منزل او در مشهد انجام شده است. همچنان به نظر چیزی وجود دارد با عنوان پروفسور فاطمی از دیدگاه همکاران و شاگردان، ۱۳۷۵،متاسفانه به هیچیک از اینها دسترسی نداشته ام. اگر شما به آنها دسترسی دارید یا هر اطلاعات دیگری که کمک می کند که تصویر درست تری از تقی فاطمی ترسیم شود لطفا اگر می توانید آنرا با من به اشتراک بگذارید

متن زیر در تاریخ ۵ اردبیهشت ۱۴۰۲ اضافه شد

خوشبختانه دوستی، پروفسور فاطمی از دیدگاه همکاران و شاگردان را یافت و آن را با من به اشتراک گذاشت. به شما توصیه می کنم که اگر دوست دارید تقی فاطمی را بشناسید از این متن کوتاه شروع کنید چرا که در آن خود او تصویر درست و صادقانه ای از خود ارایه می دهد که با چند خط زیر به پایان می رسد

Subscribe
Notify of

0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments