جهانگیر شمس آوری کیست؟

داستان از اینجا شروع شد که من تا قلم به دست می گرفتم کتاب اول دبستان سال ۱۳۴۷ را می زدم در سر مولفین کتاب اول دبستان کنونی. خوب چیکار کنم ، آن کتاب یه سر و گردن از کتاب اول دبستان این روزها هیجان انگیز تر و درست است. یه مثال مشخص که من بارها درباره اش گفتم و نوشتم ، تلاش در برقراری ارتباط بین جمع و تفریق در کتاب سال ۱۳۴۷ است، چیزی که به طور کلی در کتاب اول دبستان سال ۱۴۰۱ غایب است. خوب به طور طبیعی کنجکاو شدم بدانم چگونه است کتابی که در بیش از نیم قرن پیش و فقط توسط یک نفر نوشته شده (که دکتر هم نبوده)  ، از کتابی که نیم قرن بعد نوشته شده و توسط یک دوجین از دکترهای ریاضی و آموزش ریاضی و برنامه ی درسی و آب حوض می کشیم و اینها، بهتر از کار در آمده است. ولی از آنجا که کلا من شانس ندارم، در مورد نویسنده کتاب هیچ اطلاعات سر راستی وجود ندارد به جز اسمش: جهانگیر شمس آوری. و البته همین نبود اطلاعات سرراست ، یکی از کلیدی ترین اطلاعات داستانی است که خواهید خواند، داستانی که هنوز برای خودم هم باورنکردنی است

شمس آوری ها

ابراهیم شمس آوری هم اوست  که در ۱۳۱۰ (۱۹۳۱) وقتی محمد علی مجتهدی در مسابقه اعزام شرکت کرد برای اینکه برود معلم ریاضی بشود، به جای اینکه اسم اش را در قبولی های ریاضی بنویسد در قبولی های پزشکی نوشت و به او گفت: تو نمی فهمی، نمراتت خوب بود ما گذاشتیم ترا پزشکی بخوانی، پزشکی بخوان بیا به این مملکت خدمت کن (تاریخ شفاهی هاروارد: خاطرات محمد علی مجتهدی)

و هم اوست  که در سال ۱۳۲۰ وقتی که عیسی صدیق تصمیم گرفت برای سروسامان دادن به امور آموزش ، کشور را به هشت ناحیه تقیسم کند و به هر ناحیه یک بازرس بفرستد، یکی از بازرس ها بود. ( یادگار عمر ؛ خاطراتی از سرگذشت دکتر عیسی صدیق)

و هم اوست که به طور مکرر و در اسناد مختلف و البته شغل های مختلف می آید و می رود تا سال ۱۳۳۱ که دکتر محمود حسابی وزیر فرهنگ بود و او مدیر ساختمان وزارت فرهنگ

محمد شمس آوری به اندازه ی ابراهیم اینور آنور نبوده است ولی او هم از همان اول سر و گوشش برای فرهنگ می جنبیده است. (رجال ایران در عصر مشروطیت، مهدی مجتهدی، ۱۳۲۷ ص. ۷۹)

محمد شمس آوری، هم اوست که در سال ۱۳۲۶ رییس دبیرستان ادیب، یکی از دبیرستان های عمده پایتخت، بود (برای اینکه حسی از جمعیت تقریبا دویست هزار نفری تهران آن زمان داشته باشید، فکرش را بکنید الان بخواهید دبیرستان های عمده پایتخت را فهرست کنید.)

و اما جهانگیر شمس آوری پسر محمد شمس آوری است. و این را از کجا یافته ام؟ از پرونده جهانگیر شمس آوری در ساواک! و از اینجاست که داستان جالب می شود

پرونده ی جهانگیر شمس آوری در ساواک

روزگاری نه چندان دور خانم دکتری «فرخ رو پارسا» نام ، وزیر آموزش و پرورش بود (از شهریور ۱۳۴۷ تا مهر ۱۳۵۴؛ حال ندارم باقی را چک کنم ولی فکر کنم این طولانی ترین دوره ی وزارت آموزش و پرورش باشد.) قرار بود که او برای ده روز به دعوت دولت هندوستان برود آنجا. او در همراه داشت، یکی از آنها شخصیت اصلی داستان ما جهان گیر شمس آوری. و اینجاست که ساواک در سندی به تاریخ ۸ اسفند ۱۳۵۱ نظر خود را در مورد این سفر اعلام می کند و در مورد یکی از آدم های این سفر: جهانگیر شمس آوری

جهانگیر شمس آوری فرزند محمد سال ۱۳۰۲ در شهر تهران به دنیا آمد
وی تحصیلات خود را تا مقطع لیسانس ریاضی از دانشسرای عالی ادامه داد
از دانشگاه جرج واشنگتن نیز گواهی تهیه مواد آموزشی دریافت داشت
در سوابق ایشان می خوانیم : از تاریخ ۲۸ /۷ /۱۳۲۵ دبیر دبیرستان کرمانشاه، ۱ /۷ /۲۶ دبیر دبیرستانهای تبریز، ۱ /۱۰ /۲۶ دبیر دبیرستانهای تهران، ۱ /۲۷/۷ به خدمت سربازی احضار و موقتا از خدمت آموزش و پرورش معاف شد
در ۲۷ /۱ /۲۹مجددا دبیر دبیرستانهای تهران، ۷/۲۳ /۳۲ رئیس دایره امور شهرستانها در اداره امتحانات و برنامه ها، ۳ /۶ /۳۳ محل خدمت ایشان در قسمت عملیات اقتصادی امریکا برای ایران تعیین شد
در ۳ /۶ /۱۳۳۶ مدت ۸ ماه مامور مطالعه در آمریکا، ۲۰ /۷ /۳۷ به هنرسرای عالی منتقل و به عنوان دبیر و متصدی آموزشی مشغول درخدمت شد، ۶ /۳ /۴۴ به مدت ۳ ماه رئیس سازمان کتابهای درسی شد و ماموریت ایشان تا ۳ سال تمدید شد
وی در سال ۵۱ عهده دار معاونت آموزشی وزارت آموزش و پرورش گردید

البته این سند یک پارگراف دیگر هم دارد که بعدا رو می کنم (و راستش به همین دلیل فعلا لینک ندادم که دستم رو نشود.) فعلا یه نگاهی به آن بیاندازیم تا همین جای کار. سال تولد و نام پدر و تحصیلات و سوابق معلمی را نتوانستم از منابع دیگر چک کنم. ولی توانستم از سال ۴۴ به بعد و ریاست سازمان کتابهای درسی را از منابع دیگر فارسی چک کنم – مشخصا از «سالنامه کشور ایران» که همچنان که از اسم آن معلوم است هر سال منتشر می شد. در آن همه چیز پیدا می شود از جمله اخبار وزرات خانه ها. در همان سالنامه است که می یابیم که ماموریت او به عنوان رییس سازمان کتاب های درسی ، بعد از آن دوره ی سه ساله، دوباره تمدید شد و در سال ۵۱ که عهده دار معاونت آموزش شد، همچنین رییس سازمان کتاب های درسی هم بود. قسمت «از دانشگاه جرج واشنگن» هم که داستان خودش را دارد

دانشگاه جرج واشنگتن

قبل از هر چیز تشکر خود را از خارجی ها اعلام کنم که هر کاری می کنند می نویسند. در گزارش سالیانه  مربوط به ۱۹۵۹-۱۹۵۸ (۱۳۳۷-۱۳۳۶) یکی از دوره های آموزشی که در ایالت متحده برای باقی ملل برگزار می شود نام جهانگیر شمس آوری به عنوان یکی از دو شرکت کننده سال ۱۹۵۸ ذکر شده است (شرکت کننده ی دیگر فردی به نام علا کیائی؛ (۱)). برنامه برای افرادی برگزار می شد که در کشور خودشان دستی در آموزش دارند. (مثال  بانمکی از اینکه ما همان هستیم که همیشه بودیم اینکه در سال ۱۹۵۹ از ایران ۱۶ نفر در این برنامه شرکت می کنند که ۱۵ نفر آنها استاندار و فرماندار هستند و فقط آن یکی باقی مانده تجربه آموزش دارد!) برنامه به این صورت است که بعد از یک معرفی و خوشامد گویی عمومی، شرکت کننده ها به طور تکی یا در گروه های کوچک چند نفره به مراکز آموزشی مختلف فرستاده می شوند برای گذراندن دوره که هدف آن به طور عمده آشنایی با آموزش در آمریکا است و به امید اینکه این افراد بتوانند از آنچه می بینند و تجربه می کنند در کشور خودشان استفاده کنند. جهانگیر شمس آوری به دانشگاه جرج واشنگتن فرستاده می شود

دانشگاه جرج واشنگتن در سال ۱۹۵۹ بولتنی منتشر می کند با نام راهنمای نویسنده گی برای توسعه مواد آموزشی (۲). این بولتن براساس همان دوره ی است که در ۱۹۵۸ برگزار شد و جهانگیر شمس آوری و نوزده نفر از کشورهای دیگر در آن شرکت داشتند. بولتن علاوه بر موارد کلی مثل اینکه اصولا برای نوشتن یک کتاب باید چه چیزهایی را در نظر گرفت، به مواد درسی هم می پردازد، مثلا یک فصل کتاب در مورد توسعه مواد آموزشی در حساب و علوم است. اگر چه این فصل فقط دو بخش کوچک در مورد حساب دارد، یکی در مورد اینکه حساب از خانه شروع می شود و دیگری اینکه می شود آنرا در بیرون از خانه و مدرسه هم تجربه کرد. تنها مورد دیگری در بولتن که مربوط به ریاضی می شود جایی است که در مورد استفاده از شکل در آموزش بحث می شود و از هندسه به عنوان یکی از مثال ها استفاده می شود. در همین جاست که نظری از شرکت کننده ی ایران داریم (که اگر چه در خود بولتن از شرکت کننده ها نام برده نشده است، ما می دانیم که این شرکت کننده کیست.)

شرکت کننده ایران مطمئن است که کشیدن شکل برای هر قدم یک راه حل هندسی به فهمیدن آن کمک می کند

فکر کنم یه کمی در زمان گم شدیم. دوره واشنگتن در اواخر آگوست ۱۹۵۸ (اوایل شهریور ۱۳۳۷) تمام می شود. بنابر اسناد ساواک، جهانگیر شمس آوری در ۲۰ مهرماه ۱۳۳۷ دبیر و متصدی آموزشی هنر سرای عالی می شود. تا اینکه در سال ۱۳۴۴ رییس سازمان کتاب های درسی می شود. در همین حوالی است که نام او درمجله یکان شروع به چشم خوردن می کند

جهانگیر شمس آوری در یکان

تا قبل از ۱۳۴۳ تنها ایده آموزشی که از جهانگیر شمس آوری در دست است همان کامنتی است که در دوره واشنگتن داده است. در ۱۳۴۳ ناگهان نوشته های او شماره پس از شماره در مجله یکان می آیند. اولین نوشته او در مجله یکان در شماره سوم و چهارم (فرودین-اردیبهشت) ۱۳۴۳ ترجمه ای است از سخنرانی ریاضی دانی در کنگره ی بین المللی ریاضیدانان در مورد آموزش ریاضی در کشورهای مختلف. دومین کار او هم ترجمه ای است که در شماره ی ششم یکان (تیرماه ۱۳۴۳ ) منتشر می شود با عنوان نظری درباره تجدید نظر در برنامه ریاضی. در همان سال، در شماره های آبان و آذر و دی، سه نوشته دارد که همه با مضون تشویق به بازنگری دربرنامه ی درسی ریاضی است با نگاه به کشورهای پیشرفته. در همه ی این موارد اولین مقاله یکان به جهانگیر شمس آوری اختصاص دارد (برای اینکه حسی بگیرید توجه کنید در بیشتر این شماره ها، محسن هشترودی هم مقاله داشته است.) اتفاق بانمک اینجا می افتد. علا کیائی بودها، همان که با جهانگیر شمس آوری در آن دوره آموزشی در آمریکا بودند، بدون هیچ نوشته قبلی در یکان (یا هر جای دیگری) اینبار با عنوان دکتر، ناگهان سرمقاله شماره بهمن یکان به عهده اوست که البته موضوع آن دفاع از برنامه های جدید ریاضی است!ا

به تدریج تعداد این مقاله ها یک یا دو شماره در میان می شود و از فرودین ۱۳۴۴ تا فروردین ۱۳۴۵ فقط پنج تا از آنها هست و همه با موضوع مشترک به کشورهای دیگه نگاه کن و همه با توجه اصلی به ریاضیات دبیرستان. آخرین آنها در مرداد ماه ۱۳۴۸ است و متن سخنرانی ای که برای معلم ها ایراد شده (که کم بیش کوتاه شده ی همان ترجمه ی مقاله ی شماره ششم است.)

باز در تاریخ گم شدیم. تا سال ۱۳۴۳ هیچ نام مکتوبی از جهانگیر شمس آوری در بین ریاضی دوستان و ریاضی خوانان نیست. به تدریج نام او در یکان ظاهر می شود و بالای همه ی نامها. از سال ۱۳۴۴ هم نام او در کنار بسیاری از نام هایی که هم در آن زمان شناخته بودند و هم برای همیشه شناخته می ماند (مثل پرویز شهریاری و احمد بیرشک) روی بیشتر کتاب هایی که برای مدرسه نوشته می شود می آید (تقریبا در همه ی موارد به عنوان نویسنده اول.) تنها جایی که نام او به تنهایی می آید و نه در کنار هیچ نام معروف دیگر، همان کتاب هیجان انگیر اول دبستان است که در سال ۱۳۴۷ منتشر می شود (البته نام فردی به اسم محمود رضا در کتاب هست، ولی نوع همکاری او معلوم نیست.)

قسمت هیجان انگیز ماجرا اینجاست که چگونه جهانگیر شمس آوری با هیچ تجربه ای در دبستان و هیچ تجربه ای در ریاضی نویسی و فقط با شرکت در یک دوره هشت ماهه برای طراحی مواد آموزشی یکی از کم اشکال ترین کتاب های ریاضی اول دبستان تاریخ آموزش ایران را می نویسد. برای خواندن جواب باید ۱۸ پلاس باشید و از قلب قوی ای برخوردار باشید. اگر هر یک از این دو شرط را ندارید ، لطفا به خواندن ادامه ندهید

پرویز شهریاری

یادتان هست که تا سال ۱۳۴۳ نام و نشانی از جهانگیر شمس آوری در محافل ریاضی نبود. ناگهان نام او در سال ۱۳۴۳ علاوه بر یکان، در جای دیگری هم به چشم می خورد: در بین اولین اعضای هیات مدیره انتشارات خوارزمی! البته این را به این دلیل می توان محفل ریاضی حساب کرد که هرجا پرویز شهریاری بود محفل ریاضی بود و در این مورد هم او انتشارات خوارزمی را با مشارکت حدود ۱۷۰ معلم در همان سال راه انداخته بود و رییس هیات مدیره بود. (زندگی نامه و خدمات علمی استاد پرویز شهریاری) از همین جاست که آشنایی پرویز شهریاری و جهانگیر شمس آوری شروع می شود

پرویز شهریاری در مصاحبه ای که در رشد آموزش ریاضی از او منتشر شده است، چهار جا از جهانگیر شمس آوری نام می برد. سه مورد آن در مورد این است که به خاطر آشنایی با او می توانسته است به مرکز آموزش و پرورش برود و اگر منبعی آنجا بود استفاده کند. مورد دیگر اینکه یک بار قرار بوده است فرستاده شود ژاپن و همان روز که قرار بوده برود شمس آوری به جایش می رود!ا

بعد که آمد، ازش پرسیدم چطور شد؟ گفت با تو موافق نبودند و من آنجا بودم و گفتند کی برود؟ گفتم من میروم!ا

در هیچ کدام از این موارد هیچ اشاره ای به این نیست که با هم کتاب هم تالیف کرده اند. این چرا مهم می شود اگر نام تنها مولفی که در کتاب اول دبستان آمده، جهانگیر شمس آوری است؟ چون از کتاب دوم دبستان به بعد اوضاع فرق می کند و نام دو مولف روی هر کتاب است: جهانگیر شمس آوری و پرویز شهریاری

اما شهریاری در همان مصاحبه و چندین بار بیان می کند که از سال ۱۳۴۲ به بعد هیچگونه همکاری مستقیمی با آموزش و پرورش برای تالیف کتاب نداشته است. اگر چه قبل از آنهم نداشته. ولی آموزش و پرورش از کتابهایی که او قبلا نوشته بود چند تایی را به عنوان کتاب انتخاب کرده بود و بدون اینکه پولی به آنها بدهد و فقط با نگه داشتن اسم آنها روی کتاب آنها را منتشر و توزیع می کرد است. اگر تغییری هم می داده اند لزومی نمی دیدند با مولف بیچاره هماهنگ کنند

دیگر خودشان چاپ میکردند. گاهی یک تکه اش را برمی داشتند، بدون اینکه اصلا به ما اطلاع بدهند

علاوه بر این، بر خلاف شمس آوری، پرویز شهریاری در آن زمان هم معلم و هم مولف کاملا شناخته شده و مورد احترامی بود. با این وجود، در پرونده ی پربارش ، نه قبل از آن تاریخ و نه بعد از آن هیچ کتاب دبستانی ای نیست. حتما می خواهید بپرسید که آخه پس چه کاری بوده که اسم شهریاری اضافه بشه؟ اگر به این فکر کردین یعنی هیچ وقت از نزدیک درگیر تغییر کتاب های درسی نبودید. هر کار کنید معلم ها اعتراض می کنند و می گویند قبلی ها بهتر بود (با معذرت از معلم هایی که این را می خوانند، باور کنید که تجربه کردم که می گم.) این مورد هم استثنا نبوده و بودن نام شناخته شده ای مثل شهریاری روی جلد کتاب ها می توانسته یه کمی اوضاع را آرام کند. البته بعدا خواهیم دید که دلایل شخصی هم می توانسته درکار باشد

برگردیم به سوال اصلی. الان که پرویز شهریاری به جز یک نام در «گروه» تالیف نیست، جهانگیر شمس آوری آن کتاب ها را چگونه و با چه دانشی تولید کرده است. کلید پاسخ به این سوال در دستان میرزا جلیلی است

ریاضیات جدید نه ریاضیات روز

میرزا جلیلی یکی از آن آدم های نازنین روزگار بود که من تا عمر دارم حسرت می خورم چرا خاطرات او را آنچنان که شایسته است کسی ثبت نکرد. او در همان شماره از رشد که «ویژه نامه زنده یاد پرویز شهریاری» است می نویسد که

پرویز شهریاری در سال ۱۳۴۵، پس از تاسیس سازمان کتاب های درسی ایران با همکاری آقای جهانگیر شمس آوری کتاب های ریاضی دوره هشت ساله عمومی نظام جدید آن زمان را (۵ سال ابتدایی و ۳ سال راهنمایی که تازه طرح شده بود) با الهام از یک سری کتب آمریکایی به نام «ریاضیات روز» تالیف کردند که تا سال ۱۳۶۰ در مدارس تدریس می شد [البته در مورد کتاب اول دبستان تا ۱۳۶۳]ا

بعد در پاورقی، ترجمه «ریاضیات روز» آمده است

Today Mathematics

آخیش پس اینطوری نبوده که یهو یه مجموعه کتاب به جهانگیر شمس آوری وحی شده باشد (راستش اگه اینطوری بود من خیلی حسودی ام می شد که با این همه تجربه و دانش، دو صفحه مثل آن را هنوز نمی توانم تولید کنم.) ولی خب یک مشکلی: اصلا در فاصله زمانی ، حالا با ارفاق حساب کنیم ، ۱۹۵۰ (۱۳۲۹) تا ۱۹۷۰ (۱۳۴۹) مجموعه کتابی به اسم «تودی متمتیکس» منتشر نشده. با این حساب، این احتمالا یکی از موارد گم شدن در ترجمه است و آن چیزی که آقای میرزا جلیلی از دیگران شنیده بوده «ریاضیات جدید» است که یک جریان مهم در تاریخ آموزش محسوب می شود که اتفاقا شروع آن دقیقا به تاریخ ما می خورد: اواخر دهه ی پنجاه میلادی و البته بیشتر، اوایل دهه ی شصت میلادی

به نظر می رسه اوضاع بد نیست و یهو ایران دارد از هیچی صاحب یک مجموعه کتاب می شود که مطابق با جریان های روز آموزش ریاضی آمریکا است، حالا با الهام یا بی الهام. ولی خب شما که انتظار ندارین داستان اینجا تمام شود، خداییش دارین. نگران نباشین، یه نکته مانده، ولی برای فهمیدن آن اول باید بدانیم جریان ریاضیات جدید چه بود

ریاضیات جدید

می شه دو هزار تا مقاله و کتاب را نگاه کرد برای توصیف این جریان (اگه دلتون خواست یه جستجوی کوچولو هم جواب می ده.) ولی من اینجا با یک مثال از اول دبستان که مورد علاقه ماست سعی می کنم نشان دهم چه است و تفاوت آن با ریاضیات قبل از خودش چیست

دو صفحه زیر را با هم مقایسه کنید. یکی از آنها در اوخر دهه پنجاه میلادی و درست قبل از به رسمیت شناخته شده ریاضیات جدید و آن دیگری در اولیل دهه شصت میلادی و درست بعد از به رسمیت شناخته شده ریاضیات جدید نوشته شده است

آنکه مبتنی بر جریان ریاضیات جدید است به ساختار ریاضی مفاهیم پایبندتر است و آن را در طراحی آموزش لحاظ کرده است. در این مورد استفاده از تناظر یک به یک برای آموزش عدد

الان جهان گیر شمس آوری درست در بین این دو ریاضیات است و باید انتخاب کند که از یکی از آنها الهام بگیرد. از کدام الهام می گیرد؟ پاسخ در شکل زیر است

حساب برای کلاس اول دبستان ۱۳۴۷

درست یا نادرست

برای اینکه کمی با احساسات شما بازی کنم یک پارگراف در میان، درست و نادرست می رم جلو

فکرش را بکنید الان شما شده اید رئیس سازمان کتابهای درسی، به رئیس تان هم قول داده اید که تا مهر آن سال کتاب های جدید آماده می شود. در جایی هم زندگی می کنید که تقریبا هیچ تجربه قبلی از کتاب دبستان نویسی در آن نیست؛ به نظر معقول می رسد که یک چیزی را برای الهام پذیری انتخاب کنید. خب، جهانگیر شمس آوری کتاب های ریاضیات قبل از جریان ریاضیات جدید را انتخاب کرد

اگر آن کتابها قرار بود جواب بدهند که در خود آمریکا جواب می دادن و بساط آنها برچیده نمی شد. بعدش ما مجبور نبودیم آن چیزی را که در آمریکا تجربه شده، کلا از اول شروع به تجربه کنیم و هی به مدت ۱۶ سال تجربه کنیم (تا سال ۱۳۶۳ که کتاب ریاضی اول دبستان عوض شد.) و بعد تازه زمانی که بساط ریاضیات جدید از آمریکا جمع شد ، اون بساط را در ایران پهن کنیم (سال ۱۳۶۳) و هی تجربه کنیم

اگر شما در شرایطی بودین که بین یک ایده‌ی رسیده و یک ایده‌ی نوپا یکی را انتخاب کنید، کدام را انتخاب می کردید. توجه کنید که کتاب اول دبستان کتاب خوبی است چون در اواخر دوره قبل از ریاضیات جدید است و دیگر جیک و پیک آموزشی آن نوع نگاه به ریاضی در آمده بود و نویسنده ها به همه ریزه کاری های آن آگاه بودند. در حالی که ریاضیات جدید هنوز کم و بیش یک ایده بود و نویسنده ها تازه مشغول تجربه کردن آن

آیا آقای جهانگیر شمس آوری یکی از این نویسنده های آگاه محسوب می شده است؟ از شما که پنهان نیست، نوشتن یک کتاب همزمان با راهنمای تدریس آن حتی امروزه هم یکی از آرزوهای دفتر تالیف است

اگر هنوز دیوانه نشده‌اید نگران نباشید، با ضربه بعدی خواهید شد

کتاب اول دبستان سال ۱۳۴۷ کپی است نه تالیف

شباهتی که در تصاویر بالا دیدید اصلا اتفاقی نبود و در همه جای کتاب است. با نمک ترین این است که در کتاب انگلیسی قبل از مسایل کلامی مرسوم در سال اول دبستان (که آخر کتاب است) مولف تصمیم می گیرد که «نصف» را معرفی کند، فقط در یک صفحه و بدون هیچ مقدمه خاصی. شما ممکن است کمی سلیقه به خرج دهید و با خودتان فکر کنید خوب است این معرفی شودها ولی نه لزوما قبل از مسایل کلامی. ولی جهانگیر شمس آوری این سلیقه را هم به خرج نمی دهد و قلپی «نصف» را همانجا قرار می دهد که مولف قرار داده است. راستش هیچگونه ماست مالی دیگری به فکر نمی رسد به جز اینکه فکر کنم که جهانگیر شمس آوری پا را از مرحله ی الهام فراتر گذاشته است و کلا یک سری کتاب را کپی کرده است

جهانگیر شمس آوری کیست؟

جهانگیر شمس آوری از یک خانواده تحصیل کرده ی شاغل در آموزش و پرورش (وزارت فرهنگ سابق) بود و از امکاناتی که بسیاری از همدوره‌ای‌های او حتی روحشان هم از آن خبر نداشت بهره برد (دوره واشنگتن). بعد تند و تند خودش در آموزش و پرورش شد کسی و در سال ۱۳۵۲ با حفظ سمت ریاست سازمان کتب درسی ، معاون آموزشی وزارت آموزش و پرورش هم شد. اگر چه سال بعد از نه آنجا بود و نه اینجا و نه هیچ جای دیگر آموزش و پرورش. یادتونه یک بخش سند ساواک را گفتم بعدا رو می کنم، الان می خواهم رو کنم. این هم آدرس

در این زمان (یعنی زمان معاونت آموزشی)   با مدیرعامل شرکت سهامی چاپ کتب درسی در جریان تهیه کاغذ، انتخاب قطع کتابها، صحافی، تهیه مرکب ارزان قیمت و نیز ایجاد دو نوع تعرفه (یکی مربوط به قیمت گذاری و دیگری مربوط به پرداخت حق الزحمه چاپ و چاپخانه ها) مرتکب سوءاستفاده هائی شد

راست و دروغ این قسمت با ساواک و قضاوت با شما. ولی اگر چرخی در همان اسناد بزنید، صرف نظر از بده بستان های مالی مشکوک، این حس به شما دست نمی‌دهد که جهانگیر شمس آوری در بین معلمین آدم محبوبی بوده است. همین است که گفتم شاید استفاده از نام پرویز شهریاری هدف شخصی هم برای او داشته است: بدست آوردن اندکی احترام از طرف معلم ها

پایان تلخ و تلخی بی پایان

آن آدمی که نوشت یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایان است، هر دو را با هم نچشیده بود تا شاعری یادش بره. دو سال پیش وقتی این کنجکاوی آغاز شد، امیدارم بودم از فردی بنویسم که می توانم به او افتخار کنم. این متن ایمیلی است که من در تاریخ ۲۵ آوریل ۲۰۲۰ به ایشان نوشته ام

اخیرا شروع کردم به تحقیق و نوشتن در مورد کتاب های درسی کنونی در ایران. یکی از این کتاب هایی که در حال بررسی هستم کتاب اول دبستان است. این بررسی ها به من نشان داد که کتاب درسی ای که شما در سال ۴۷ نوشته اید به مراتب از کتاب درسی کنونی بهتر است. نوشته های من را که به کتاب درسی شما ارجاع داده ام و گفته ام چرا از کتاب کنونی بهتر است می توانید اینجا بیابید. این کشف باعث شد که کنجکاو شوم نویسنده کتاب اول دبستان سال ۴۷ را بشناسم. ولی متاسفانه چیز زیادی از جستجوهایم حاصل نشد. دوست دارم شما را بشناسم و به درستی به دیگران معرفی کنم. واقعا امیداورم این اجازه را به من بدهید که شما را به صدها هزار آدمی که با کتاب درسی شما وارد دنیای ریاضیات شده اند معرفی کنم

الان احساس می کنم به من و بسیاری مثل من خیانت شده است. امیدوارم هر چه نوشته ام اشتباه باشد و بسیار منتظرم فردی آگاه تر از من، چیزی بداند که همه داستان به گونه ای دیگر نوشته شود. امیدورام خود آقای جهانگیر شمس‌آوری که هم اکنون نود و هشت ساله هستند یادداشت کوتاهی بنویسند و بگویند که اشتباه می کنی. ولی هر چه که شود، قسمت هیجان انگیز این داستان این است که تاریخ کتاب های درسی ریاضی ایران باید دوباره نوشته شود

این آخرین 《او کیست؟》خواهد ماند تا زمانی نامعلوم. ممنون که آنها را خواندید. (این داستان متاسفانه ادامه پیدا کرد. قسمت دوم آن را اینجا بخوانید.)

۱. Annual Report on the Technical Assistance Training Program in Education 1958-59. United States. Office of Education.

۲. Division of International Education.Writers’ Handbook for the Development of Educational Materials, Issues 19-28. 1959. The George Washington University. 

Subscribe
Notify of

3 Comments
Newest
Oldest Most Voted
Inline Feedbacks
View all comments
زینب وکیل
1 year ago

سلام، حقیقتا خیلی برام جالب بود، ممنون. سعی کردم سر اون تیکه هم که معلما انداختید ناراحت نشم
:)))
و از روزی که این مطلب رو خوندم فکر کردم شما چطوری این مسیر رو رفتید؟ یعنی مثلا همش رفتید کتابخونه
ملی؟ با چه کسانی صحبت کردید
خلاصه داستان همین روند هم برام کلی جالبه

ممنون 🙂

Diana Fardin
1 year ago

ممنون از شما و تلاشتون برای آشنایی ما با وجهی از تاریخ آموزش در کشورمون

Zohreh Pandi
1 year ago

ممنون از این که تاریخ نوشته شده‌ی کتاب‌های درسی را از صفر به اینجا رسوندید

Last edited 1 year ago by Amir